۱۴ دقیقه

ندای
پیامبر محمد

پیامبر اوقات عبادتی در غاری به نام حراء داشت. موجودی چندین بار به او ظاهر شد، اما پیامبر نمی‌دانست که آیا آن فرشته‌ای از آسمان است یا جن (روحی شرور). یک بار این موجود به پیامبر نزدیک شد و او را محکم سه بار فشرد تا آنجا که پیامبر گمان کرد خواهد مرد. آن موجود به او امر کرد بخواند، و پیامبر محمد پاسخ داد، "نمی‌توانم بخوانم." سپس آن موجود گفت، "بخوان به نام پروردگارت که جهان را آفرید ..."

او با لرزش نزد همسرش خدیجه رفت و از او خواست تا او را بپوشاند تا آرام شود. سپس آنچه رخ داده بود برای همسرش تعریف کرد. او به او اطمینان داد: "خدا هرگز تو را رها نخواهد کرد زیرا تو مهربان و بخشنده‌ای و فقرا را اطعام می‌کنی، و غیره."

خدا در کتاب مقدس اعلام می‌کند که هنگامی که فرشته‌ای را با پیامی برای کسی می‌فرستد، اگر آن شخص بترسد، فرشته به او می‌گوید نترس و به او می‌گوید، «سلام بر تو.» این برای زکریا ، پدر یحیی تعمیددهنده (لوقا ۱۱:۱-۲۰)، برای مریم باکره (لوقا ۱:۲۶-۳۳)، و برای دانیال (دانیال ۹:۲۱-۲۳) رخ داد. فرشته پیام را به‌وضوح بیان می‌کند و سپس می‌رود.

آیا پیامبر محمد نیاز به تأیید از یک زن داشت که آنچه به او ظاهر شده بود فرشته است و نه شیطان؟ این هرگز برای هیچ پیامبری رخ نداد, و اسلام زنان را ناقص در عقل و دین می‌داند و به آن‌ها نصف حقوق مرد را می‌دهد.

پیامبر محمد
با مسمومیت درگذشت

در کتاب الروض الأنف، بخش ۴، می‌خوانیم که وقتی پیامبر به دیدار زینب بنت الحارث، همسرِ سَلام بنِ مشکم، می‌رفت، او بره‌ای کباب‌شده روی آتش برای پیامبر آماده کرد و از او پرسید کدام قسمت بره را رسول خدا بیش از همه دوست دارد. او پاسخ داد: شانه. او مقدار زیادی زهر در آن قسمت ریخت، سپس بقیه‌ی گوشت را نیز مسموم کرد و آن را برای او آورد تا بخورد. پیامبر از شانه شروع به خوردن کرد، اما طعم آن را بد یافت و آن را تف کرد. همراه او همنشینش بشر بن البرا بن مارور بود، که خورد و قورت داد. سپس رسول خدا زینب را خواند و به او گفت که می‌تواند بگوید گوشت مسموم است. او اعتراف کرد. او از او پرسید چرا این کار را کرده است. او پاسخ داد: "قومم به من چیزی گفتند که تو پیش از این می‌دانی، و من گفتم: اگر او فقط پادشاه است، از شرش خلاص می‌شویم، اما اگر او پیامبر است، هشدار خواهد یافت." خوب، بشر از تکه‌ای که خورد مرد. پیامبر نیز از تکه‌ای که در دهان گذاشته بود بیمار شد، و روده‌هایش درد و رنج شدیدی یافت تا اینکه درگذشت. همه مسلمانان تصمیم گرفتند که پیامبر شهید شده و خدا او را گرامی داشت.

پیامبر رحمت

سورهٔ ۲۱:۱۰۷ و ما تو را نفرستادیم مگر به‌عنوان رحمت برای همه‌ی جهانیان.

در سیرهٔ ابن هشام — اختلاف بنو فراسه (شرح صحیح البخاری لفتح الباری، صفحهٔ ۵۷۰). زنی سالمند و محترم به نام ام قیرفا وجود داشت که به پیام پیامبر ایمان نداشت و دربارهٔ او بد سخن می‌گفت. سپس پیامبر گروهی از سربازان را فرستاد تا او را بیاورند؛ هر یک از پاهای او به یک شتر بسته شد، و شتران را در جهت‌های مخالف راندند تا او از وسط پاره شد.

برعکس، در دورهٔ خدمت عیسی مسیح، اگرچه به جنون متهم شد، به سامری بودن متهم شد، به تسخیر شیطان متهم شد، یا فریبکار خوانده شد، او انتقام نگرفت و از خود دفاع نکرد.

بر اساس کتاب «همسران رسول» نوشتهٔ دکتر بنت الشاطی، هنگامی که پیامبر در خیبر با یهودیان جنگید، زن تازه‌عروسی به نام صفیه بنت حیّی را به اسارت گرفت و او را دقیقاً روز بعد از کشته شدن شوهر، پدر، برادران و عمویش به همسری خود درآورد، بدون اینکه به او زمان سوگواری یا بررسی بارداری‌اش بدهد. آیا این پیامبری رحمت‌آور است؟

گسترش اسلام

سورهٔ ۸:۳۹. و با آنان بجنگید تا فتنه نباشد و دین کاملاً برای خدا باشد؛ اما اگر دست کشیدند، بی‌گمان خداوند به آنچه می‌کنند بیناست.

سورهٔ ۴۷:۴ پس هنگامی که با کسانی که کافرند روبرو می‌شوید، گردن‌ها را بزنید تا وقتی که کاملاً بر ایشان سیطره یابید ، ایشان را محکم ببندید؛ سپس یا بعداً به عنوان احسان رهایشان کنید یا تا زمانی که بار جنگ فروبنشیند، از ایشان خراج بگیرید. چنین است. و اگر خدا می‌خواست، می‌توانست از ایشان انتقام گیرد؛ اما آن را قرار داد تا بعضی از شما را به‌وسیلهٔ بعضی دیگر بیازماید. و کسانی که در راه خدا کشته شوند—او هرگز اعمالشان را نابود نخواهد کرد.

سورهٔ ۹:۲۹ با کسانی که به خدا یا روز واپسین ایمان ندارند، که آنچه را خدا و پیامبرش حرام کرده‌اند حرام نمی‌دانند، و دین حق را در میان اهل کتاب به رسمیت نمی‌شناسند، بجنگید تا اینکه جزیه را در حال خوار شدن بپردازند.

احادیث زیادی وجود دارد که توضیح می‌دهد پیامبر محمد چه کرد:

در مسند احمد حدیث ۶۹۹۶ «من برای کشتن به سوی شما آمدم» و من فرستاده شدم برای درو، نه برای کاشت.

در سنن ترمذی حدیث ۱۵۵۳ به وسیلهٔ وحشت به من پیروزی داده شد و من غنایم را به دست آوردم.

در صحیح بخاری حدیث ۱۰۶۷ خدا روزی مرا زیر سایهٔ نیزه‌ام قرار داد و کسانی را که در برابر فرمانم ایستادند خوار و کوچک ساخت.

حقیقت این است که پیامبر محمد با همه قبایل صحرای عرب جنگید و آن‌ها را تحت سلطه درآورد. او مردانی را که با او مخالفت کردند کشت و از زنان و کودکان غنیمت گرفت و آن‌ها را برای خرید اسلحه فروخت. مردم از حکومت استبدادی او ترسیدند و اسلام را پذیرفتند. پس از مرگ او بسیاری از اسلام برگشتند، اما ابو بکر با آن‌ها جنگید و آن‌ها را مجبور به بازگشت به اسلام کرد.

با این حال مسیح دست به شمشیر علیه مردم نزد، و پیروان او نیز چنین نکردند. هنگامی که پطرس برای محافظت از عیسی در برابر سربازان پیش آمد، عیسی او را توبیخ کرد،

متی ۲۶:۵۲ سپس عیسی به او گفت: "شمشیرت را به جای خود بازگردان؛ زیرا هر که با شمشیر بر دارد، با شمشیر هلاک خواهد شد!"

او حتی محبت به دشمنانش، و صلح و قداست را آموزش داد. به قدرت روح او و اقتدار کلام او، مردم دگرگون شدند و مسیحیت در سراسر جهان گسترش یافت.

پیامبر از سرنوشت ابدی خود
مطمئن نبود

سورهٔ ۱۹:۷۱ و هیچ‌کس از شما نیست مگر اینکه به آن خواهد آمد؛ این نزد پروردگارت حکم حتمی است.

در صحیح بخاری ۵۹۶۸ و صحیح مسلم ۱۴۴۱ (۷۱/۲۸۱۶) پیامبر گفت،

«هیچ‌کس به واسطهٔ اعمالش وارد بهشت نخواهد شد،» پس مردم گفتند، «حتی تو ای پیامبر خدا؟»

او پاسخ داد، «حتی من، مگر اینکه خدا مرا با رحمت و آمرزش خود احاطه کند.»

اگر محبوب‌ترین پیامبر مطمئن نبود، دربارهٔ مسلمان عادی چه باید گفت؟

پیامبر ایوب مردی پارسا بود، و خدا دربارهٔ او به شیطان گفت در

ایوب ۱:۸ "آیا بر بندۀ من ایوب نظر نهادی؟ زیرا هیچ‌کس مانند او در زمین نیست ، مردی بی‌عیب و راستکار، که از خدا می‌ترسد و از شر بازمی‌گردد."

و ایوب چنین فریاد زد:

ایوب ۲۵:۴-۵ «پس چگونه انسان نزد خدا پارسا شمرده می‌شود؟ و چگونه کسی که از زن زاده شده است پاک می‌گردد؟ اینک، ماه نیز نورانی نیست و ستارگان در نظر او پاک نیستند.»

نبی اشعیا در اشعیا ۶۴:۶ می‌گوید، «اما ما همگی چون چیزی ناپاک شده‌ایم و همۀ اعمال پارسایی ما مانند جامه‌های چرکین است؛ و همه مانند برگ پژمرده می‌شویم و گناهان ما چون باد ما را برده است.»

داوودِ پادشاه در مزمور ۱۴:۲-۳ گفت: «خداوند از آسمان بر فرزندان آدم نظر افکند تا ببیند آیا کسی هست که بفهمد، که خدا را بطلبد. همگی منحرف شده‌اند؛ با هم فاسد گشته‌اند؛ هیچ‌کس نیکویی نمی‌کند، حتی یکی هم نه.»

رسول پولُس در رومیان ۳:۲۳ می‌گوید، «زیرا همگان گناه کرده‌اند و از جلال خدا قاصر می‌باشند؛ و به‌طور رایگان به‌واسطۀ فیض او، از طریق فدیه‌ای که در عیسی مسیح است عادل شمرده می‌شوند؛ او را خدا قرار داد تا به‌واسطۀ ایمان به خونش کفّاره باشد، تا پارسایی خود را برای آمرزش گناهان گذشته، از سر بردباری خدا، ظاهر سازد.»

خدا تبرئه را (بی‌گناه اعلام‌شدن از هر عمل شر) به فیض، از راه ایمان و نه از راه اعمال فراهم کرده است.

افسسیان ۲:۸-۹ زیرا به فیض، از راه ایمان، نجات یافته‌اید؛ و این از شما نیست، عطای خداست؛ نه از اعمال، تا مبادا کسی فخر کند.

در انجیل می‌یابیم که قوم خدا یقین داشتند و آماده بودند که نزد خدای خود بروند.

خنوخ به آسمان برده شد.

پیدایش ۵:۲۴ «و خنوخ با خدا راه می‌رفت؛ و دیگر نبود، زیرا خدا او را برگرفت.» و عبرانیان ۱۱:۵ «به ایمان، خنوخ منتقل شد تا مرگ را نبیند؛ و یافت نشد، زیرا خدا او را منتقل کرده بود؛ زیرا پیش از انتقالش این شهادت را داشت که خدا را خشنود ساخته است.»

موسی — خدا بر تدفین او نظارت کرد

تثنیه ۳۴:۵-۶ «پس موسی، خادم خداوند، در آنجا در سرزمین موآب، موافق کلام خداوند، درگذشت. ۶ و او را به خاک سپرد در دره، در سرزمین موآب، مقابل بیت‌فعور؛ و تا امروز هیچ‌کس قبر او را نمی‌داند.»

ایلیا با ارابه‌ای از آتش به آسمان برده شد

چنان‌که در کتاب دوم پادشاهان ۲:۱۱-۱۲ توصیف شده است: «و چون می‌رفتند و گفتگو می‌کردند، اینک ارابۀ آتش و اسبانِ آتش هر دو را از هم جدا ساخت؛ و ایلیا به گردبادی به آسمان بالا رفت. ۱۲ و الیشع آن را دید و فریاد زد: ‹ای پدرم، ای پدرم، ارابۀ اسرائیل و سواران آن!› و دیگر او را ندید؛ و جامۀ خود را گرفت و آن را به دو پاره درید.»

رسول پولُس در فیلیپیان ۱:۲۳ «زیرا از هر دو سو در تنگنا هستم؛ اشتیاق دارم که رحلت کنم و با مسیح باشم، که بسی بهتر است.»

و در دوم تیموتاؤس ۴:۶-۸ «زیرا من هم‌اکنون چون هدیهٔ نوشیدنی ریخته می‌شوم، و زمان رحلت من نزدیک است. ۷ جهاد نیکو را جنگیده‌ام، دور را به پایان رسانیده‌ام، ایمان را محفوظ داشته‌ام. ۸ از این پس برای من اکلیل پارسایی مهیاست که خداوند، داور عادل، در آن روز به من خواهد داد، و نه تنها به من، بلکه به همۀ کسانی نیز که ظهور او را دوست داشته‌اند.»

رسول پطرس در دوم پطرس ۱:۱۳-۱۵ «بلی، تا زمانی که در این خیمه هستم، صواب می‌دانم که با یادآوری شما را برانگیزانم، زیرا می‌دانم که برکندن این خیمه‌ام نزدیک است، چنان‌که خداوند ما عیسی مسیح بر من آشکار کرد. افزون بر این، دقت خواهم کرد تا پس از رحلت من نیز همواره یادآوری این امور را داشته باشید.»

همۀ ما می‌توانیم نسبت به آسمان مطمئن باشیم اگر تمام اعتماد خود را بر خداوند عیسی مسیح بگذاریم که به جای ما بر صلیب جلجتا جان سپرد و در روز سوم برخاست. اگر از گناهان خود توبه کنیم و قربانی او را بر صلیب بپذیریم، می‌توانیم حیات جاودان بیابیم.

قرآن و احادیث همواره از عیسی به نیکی یاد می‌کنند و اینکه او از لمس شیطان مصون بود. پس آنچه او گفت راست است؛ و اینک برخی از سخنان عیسی چنان‌که در کتاب مقدس آمده و دگرگون نشده است:

یوحنا ۱۰:۹-۱۱ «من در هستم؛ اگر کسی از طریق من داخل شود، نجات خواهد یافت، و داخل و خارج شده، چراگاه خواهد یافت. ۱۰ دزد جز برای دزدیدن و کشتن و نابود کردن نمی‌آید؛ من آمدم تا ایشان حیات یابند و آن را فراوان‌تر داشته باشند. ۱۱ من شبان نیکو هستم؛ شبان نیکو جان خود را برای گوسفندان می‌نهد.»

برای رهایی از نابودی ابدی و رفتن به آسمان، باید با ایمان نزد او بیایید و برای نجات خود بر او توکل کنید. همچنین در تمام عمر از نیکی و مراقبت او بهره‌مند خواهید شد و برای وجود خود معنا خواهید یافت.

یوحنا ۱۴:۶ عیسی به او گفت: «من راه و راستی و حیات هستم؛ هیچ‌کس جز از طریق من نزد پدر نمی‌آید.»

او راه رسیدن به پدر در آسمان است و هیچ راه دیگری برای رفتن به آسمان وجود ندارد.

او راستی است، و راستی خداست. حقیقت را جز در خدا کجا می‌توان یافت؟

او حیات است و هر که او را رد کند، مرگ ابدی خواهد چشید. او بخشندۀ حیات است.

یوحنا ۱۱:۵-۲۰ «عیسی به او گفت: من قیامت و حیات هستم؛ هر که به من ایمان آورد، اگرچه بمیرد، زنده خواهد شد.»

این وعدۀ اوست که مرگ جاودان به کسانی که به او ایمان دارند و بر کاری که او برای نجاتشان انجام داده است اعتماد می‌کنند، آسیبی نخواهد رساند. مرگی که همۀ مردم با آن روبه‌رو می‌شوند قدرت نگاه‌داشتن آنان را در قبر نخواهد داشت؛ بلکه به حیات جاودان در آسمان برخواهند خاست.

یوحنا ۵:۲۴-۲۸ «به‌راستی، به‌راستی به شما می‌گویم: هر که کلام مرا بشنود و به او که مرا فرستاد ایمان آورد، حیات جاودان دارد و به داوری نخواهد آمد، بلکه از مرگ به حیات گذشته است. ۲۸ از این درشگفت مشوید، زیرا ساعتی می‌آید که همۀ آنان که در قبرها هستند آواز او را خواهند شنید.»

اسلام تصدیق می‌کند که عیسی همان کسی است که خواهد آمد و جهان را داوری خواهد کرد. پس اگر می‌خواهید از حکم نهایی مرگ بگریزید، به گفته‌های عیسی اعتماد کنید و به او ایمان آورید.

ای خوانندۀ این رساله، شما دو انتخاب دارید، نه سه. امیدوارم همگی حیات جاودان بیابید و به داوری درنیایید یا با مرگ ابدی روبه‌رو نشوید، چنان‌که در کتاب مکاشفه هشدار داده شده است.

مکاشفه ۲۰:۱۱-۱۵ «آنگاه تختی بزرگ و سفید و آن که بر آن نشسته بود را دیدم؛ از حضور او زمین و آسمان گریخت و جایی برای آنان یافت نشد. ۱۲ و مردگان، کوچک و بزرگ، را دیدم که پیش روی خدا ایستاده بودند؛ و دفترها گشوده شد؛ و دفتر دیگری گشوده شد که دفتر حیات است؛ و مردگان بر حسب آنچه در دفترها نوشته شده بود، موافق اعمالشان داوری شدند. ۱۳ و دریا مردگانی را که در آن بودند بازداد؛ و مرگ و هاویه مردگانی را که در آنها بودند تحویل دادند؛ و هر یک بر حسب اعمال خود داوری شدند. ۱۴ سپس مرگ و هاویه در دریاچۀ آتش افکنده شدند. این مرگ دوم است. ۱۵ و هر که در دفتر حیات نوشته یافت نشد، به دریاچۀ آتش افکنده شد.»

پس از مقایسۀ قرآن و کتاب مقدس، به ایمان خود مطمئن هستم و شایستۀ آن نیستم که کافر خوانده شوم. اگر می‌خواهید مسلمان باشید، این انتخاب آزاد شماست. هر کس را خداوند داوری خواهد کرد، نه انسان.

خوانندۀ گرامی،

خدا وجود دارد و ابدیت به‌زودی در راه است. اگر جدّی هستید، دعا کنید و از خدایی که شما را آفرید بخواهید حقیقت و راهی را که باید در پیش گیرید به شما نشان دهد تا محکوم نشوید بلکه آسمان مقصد ابدی شما باشد.